خبرگزاری فارس: علامه آیتالله حسنزاده آملی در جایی فرمودهاند: گوشتان به دهان رهبر باشد. چون ایشان گوششان به دهان حجتبنالحسن(عج) است. این جملات وقتی بیشتر معنا پیدا میکند که بدانیم صاحب تفسیر المیزان، علامه طباطبایی درباره علامه حسنزاده فرمودهاند: حسنزاده را کسی نشناخت جز امام زمان(عج).
اشاره: به گزارش خبرگزاری فارس همراهی مراجع، علما و بزرگان پس از انتخاب حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای به رهبری، راه عبور انقلاب را از عرصهای سرنوشتساز آرام و هموار نمود و موجب دلگرمی مردم ایران اسلامی شد؛ همانگونه که همراهی و حمایت آن روز بزرگان حوزه، نقطه عزیمت نهضت اسلامی مردم به رهبری امام خمینی(ره) شد.در نوشتار زیر به گوشه ای از اظهار ارادتها، توصیفات و حمایتهای این بزرگواران اشاره شده است: * حضرت آیت الله بهاءالدینی (ره):خورشید اینجا تابید و رفت روزی بعد از ملاقات حضرت آقا با آیتالله بهاءالدینی از ایشان میپرسند که آیا دیروز مقام معظم رهبری به اینجا آمده بود؟ ایشان در جواب میفرمایند: بله چند دقیقه خورشید اینجا تابید و رفت، او چون خورشید دارای خیر و برکات است. قبل از ریاست جمهوری، روزی آقا به بیت حضرت آیتالله العظمی بهاءالدینی میروند. آقای بهاءالدینی میفرماید: "خورشید لحظهای تابید و رفت. " زمانی برای امضای قائم مقامی رهبری، خدمت حضرت آیتالله بهاءالدینی میرسند، ایشان امضا نمیکنند. هر چه از فرستادگان آقای منتظری اصرار از ایشان انکار، تا آنجا که خود آقای منتظری شخصاً خدمت ایشان میرسد و تمام کتابهایی را که درباره ولایت فقیه نوشته است، جلوی روی آقای بهاءالدینی میچیند. آیتالله بهاءالدینی تمام کتب را جمع میکنند و به آقای منتظری میگویند: "ولایتفقیه نوشتنی نیست، فهمیدنی است. " بعد که از ایشان میپرسند: آقا چرا ایشان را تأیید نکردید، مگر شخص دیگری هم میتواند؟ میفرمایند: نظر ما سیدعلی خامنهای است. آقای بهاءالدینی فرموده است: "البته هیچ کس حاجآقا روحالله نمیشود، ولی آقا سیدعلی خامنهای حقیقت ولایتفقیه هستند و رهبر. از همه به امام نزدیکتر است. کسی که ما به او امیدواریم، آقای خامنهای است. شما از ما قبول نمیکنید، ولی این دید ماست، نزد ما محرز است آقا سیدعلی خامنهای رهبر آینده هستند. " یکی از روزها که حضرت آقا تشریف برده بودند به جمکران، حدود ساعت دو شب به حضرت آیتالله العظمی بهاءالدینی خبر میدهند که آقا صبح بعد از نماز میخواهند تشریف بیاورند منزل شما. تیم حفاظت ساعت چهار صبح برای آماده کردن شرایط به منزل ایشان میروند که متوجه میشوند آقای بهاءالدینی، پیرمرد نود ساله جلوی در خانه ایستادهاند. میگویند: آقا چرا با این کهولت سن اینجا تشریف دارید؟ ایشان میفرمایند: برای دیدن رهبر بزرگ انقلاب، من از همان ساعتی که شما زنگ زدید آمدهام استقبال. * آیت الله علامه حسن زاده آملی:گوششان به دهان حضرت حجت(عج) است علامه عظیمالشأن حضرت آیتالله حسنزاده آملی، جلوی حضرت آقا دو زانو نشسته و ایشان را مولا خطاب میکنند. حضرت آقا ناراحت شده و به علامه میفرمایند این کار را نکنید. علامه حسنزاده میفرمایند: اگر یک مکروه از شما سراغ داشتم این کار را نمیکردم. ایشان در جای دیگر فرمودهاند: گوشتان به دهان رهبر باشد. چون ایشان گوششان به دهان حجتبنالحسن(عج) است. این جملات وقتی بیشتر معنا پیدا میکند که بدانیم صاحب تفسیر المیزان، علامه عارف آیتالله طباطبایی درباره شاگردش علامه حسنزاده فرمودهاند: حسنزاده را کسی نشناخت جز امام زمان(عج). راهی که حسنزاده در پیش دارد، خاک آن توتیای چشم طباطبایی. جناب علامه حسنزاده در مقدمه یکی از کتابهای خود خطاب به حضرت آقا مینویسد: با سلام و تحیت خالصانه و ارائه ارادت بی پیرایه و درود نوید جاوید به حضور آن قائد ولی وفی و رائد سائس حفی، مصداق بارز "نرفع درجات من نشاء " تقدیم میگردد و عرض میشود "یا ایها العزیز جئنا ببضاعه مزجاه " دادار عالم و آدم، همواره سالار و سرورم را سالم و مسرور دارد. (التمسک بذیل الولایه، حسن حسنزاده آملی) آیتالله حسنزاده آملی میفرمایند: رهبر عظیمالشأنتان را دوست بدارید، عالمی، رهبری، موحدی، سیاسی، دینداری، انسانی، ربانی، پاک منزه، کسی که دنیا شکارش نکرده، قدر این نعمت عظما را که خدا به شما عطا فرموده، قدر این رهبر ولی وفی الهی را بدانید، مبادا این جمعیت ما را، مبادا این کشور ما را، مبادا این کشور علوی را، این نعمت ولایت را از دست شما بگیرند. خدایا به حق پیامبر و آل پیامبر سایه این بزرگمرد، این رهبر اصیل اسلامی حضرت آیتالله معظم خامنهای عزیز را مستدام بدار. * آیت الله مصباح یزدی:رهبری تالی تلو معصوم(ع) اگر امثال بنده شبانهروز تسبیح به دست بگیریم و فقط خدا را شکر کنیم که خدا چنین رهبری را به ما داده، والله معتقدم که از عهده شکر این نعمت برنمیآییم. رهبر عزیز ما تالی تلو معصوم(ع) است. مـن اگـر بـخـواهـم دربـاره شـخـص ایـشـان و ویـژگـیـهـایـى کـه خـداى مـتـعـال بـه ایـشـان عـطـا فـرمـوده و امتیازاتى که به ایشان لطف کرده صحبت کنم ، حقش را نمى تـوانـم ادا کـنـم ، ولى در چـنـد جـمـله کـوتـاه عـرض بـکـنم که : ایشان فقاهت را توأ م با تقوا، تـیزهوشى و فراست را توأ م با بردبارى و سعه صدر؛ مدیریت را همراه با تعبد و پایبندى به اصول و مبادى اسلامى ؛ فکر روشن و ثاقب و درخشان را با دوراندیشى و تشخیص مصالح دراز مـدت امـت اسـلامـى ؛ حـزم و احـتـیـاط را تـوأ م بـا شجاعت و شهامت ؛ بهره مندى از علوم مختلف اسـلامـى را هـمـراه بـا ذوق و گـرایـشـهـاى هـنـرى اصـیـل ؛ اعـتـمـاد بـه نـفـس را هـمـراه بـا تـوکـل بـر خـداى مـتـعـال ؛ تـلاش و جـدیـت و نـظـم و بـرنـامـه ریـزى را تـوأ م بـا تـوسـل بـه ولى عـصـر ـ عـجـل الله تـعـالى فـرجه الشریف ـ و ائمه اطهار؛ و در یک کلمه همه شرایط و مزایاى مدیریت را با روح عبادت و بندگى و اخلاص جمع مى کند. حضرت آیت الله جوادی آملی: امت اسلامی در تقویت رهبری معظم له در بذل نفس و نفیس دریغ نفرمایند «بسمه تعالی شانه العزیز اجتهاد و عدالت آیت الله جناب آقای سیدعلی خامنه ای دامت برکاته مورد تأیید می باشد. لازم است امت اسلامی ایدهم الله در تقویت رهبری معظم له در بذل نفس و نفیس، در هیچگونه نثار و ایثار دریغ نفرمایند. لتکون کلمه الله هی العلیاءو السلام علی من اتبع الهدی حضرت آیت الله مشکینی (ره) :بر همه مسلمین جهان واجب است معظم له را به فقاهت و ولایت امر مسلمین بشناسند «بسم الله الرحمن الرحیم بعد الحمدالله و الصلاه و السلام علی رسوله و آله توضیح اینکه حضرت مستطاب آیت الله حاج سیدعلی خامنه ای (مد ظله العالی) واجد مقام فقاهت و اجتهاد و قدرت استنباط احکام شرعیه که تصدی مقام معظم رهبری بدان نیازمند است، می باشند. چنانچه معظم له حائز سایر شرایط ولایت امت و رهبری جامعه مسلمین نیز بنحو اوفی می باشند و این امر را خبرگان محترم رهبری از روی درایت و اطلاع خود و استفاده از بیانات و تأییدات رهبر عظیم الشأن راحل امام خمینی قدس الله سره در مواقع متعدده، تأیید و تصویب نموده اند و لذا برای همه مسلمین جهان اعم از سنی و شیعه و بویژه روحانیت محترم و علمأ عظام، فرقین ایدهم الله تعالی، و بر همه کسانیکه علاقه به دوام انقلاب اسلامی ایران و نفوذ و گسترش اسلام در جهان دارند و طالب امتثال اقیموا الدین و لا تتفرقوا هستند و میل به تحقق لیظهره علی الدین کله دارند واجد مؤکد شرعی و عقلی است معظم له را به فقاهت و ولایت امر مسلمین بشناسند و بپذیرند. توفیق همه پیروان قرآن مجید و مصلین الی القبله را از حضرت حق جل و علا خواستارم. والسلام علینا و علی عبادالله الصالحین» حضرت آیت الله مؤمن: شهادت می دهم که معظم له مجتهدی عادل و جامعه الشرایط می باشد «بسمه تعالی هنگام رأی گیری در مجلس خبرگان برای رهبری آیت الله خامنه ای دامت برکاته اجتهاد معظم له با قیام بینه شرعیه نزد این جانب ثابت بود ولی بعداً بواسطه حضور در جلسات مباحثه فقهی شخصاً به اجتهاد ایشان پی بردم و اکنون شهادت می دهم که معظم له مجتهدی عادل و جامعه الشرایط می باشد» حضرت آیت الله جنتی: تقلید از مقام معظم رهبری موجب تقویت اسلام و انقلاب و قطع امید دشمنانی است «بسمه تعالی تقلید از مقام معظم رهبری بلا اشکال و موجب تقویت اسلام و انقلاب و قطع امید دشمنانی است که می خواستند از طریق دخالت در این امر حیاتی، نظام جمهوری اسلامی را تضعیف نمایند» آیتالله میرزا هاشم آملی (ره):رهبری حضرتعالی از ناحیهی آیتالله العظمی امامالمسلمین آقای خمینی است "حضور محترم حضرت آیتالله خامنهای دامت برکاته رحلت حضرت آیتالله العظمی امام خمینی قدس سره که با مجاهدات خستگیناپذیر خویش روح اسلامیت و توحید را در جهان امروز زنده کرد، بهحق ضایعهای جبرانناپذیر برای عالم اسلام و مسلمین بوده است. حال که امت مسلمان در این فقدان به ماتم نشسته، انتخاب شایسته حضرتعالی که فردی دانشمند و اسلامشناس و صاحب درایت هستید از جانب مجلس خبرگان مایهی امیدواری و تسکین خواهد بود. اینجانب از خداوند متعال توفیق روزافزون شما را خواستارم و به نوبه خود، تأیید حضرتعالی را در اجرای احکام متعالی اسلام و رهبری امت مسلمان که مسؤولیتی بسیار خطیر و سنگین است، لازم میدانم و امیدوارم با مساعی جمیلهخویش بار امانتی را که هماکنون به عهده شما نهادهاند به أحسن وجه به سرمنزل مقصود برسانید. و در هر حال خداوند متعال را حاضر و ناظر بدانید و در اجرای احکام شرع مبین خوفی به خود راه ندهید که "إنّ الله یدافع عن الّذین آمنوا به". رهبری حضرتعالی از ناحیهی آیتالله العظمی امامالمسلمین آقای خمینی است؛ ولو به توسط مجلس خبرگان است. به علت آنکه ما بالعرض ینتهی إلی ما بالذات و کل إلی ذاک الجمال یشیروا" * آیتالله شاهرودی: علم اعطایی خدا را دیدم چهارشنبه شبها، آقا جلسهای دارند که ده تن از علما جمع میشوند. آقایان محمدی گیلانی، خزعلی، بهجتی، امامیکاشانی، مؤمن، شیخ محمد یزدی، سیدجعفر کریمی، آقای شاهرودی و آملی لاریجانی حضور دارند. گاهی هم ما آنجا میرویم. یکبار خیلی غوغا و سر و صدا شد. بحث پیرامون یک مسئله فقهی پیچیده بود. بعد از اتمام جلسه، آقای شاهرودی به من گفت، امشب من "العلم نور یقذف الله فی قلب من یشاء " را درک کردم. یعنی آقا مچ همه را پیچانده بود. (به نقل از حجتالاسلام راشد یزدی) *حاج احمدآقا خمینی: هر کس بگوید که اطاعت از امام غیر از اطاعت از آیتالله خامنهای است، در خط آمریکاست در سال 69 بنده به حاج احمدآقا خمینی گفتم که شما طی یک سخنرانی اعلام کردید که "هر کس بین اطاعت از مقام معظم رهبری و امام راحل(ره) تفاوت قائل باشد، در خط آمریکاست " که ایشان با تأیید دوباره این سخن گفتند، بنده از روی اعتقاد این حرف را زدهام. بعد ایشان فرمودند: برخی از این افراد دور من را گرفتهاند که بنده را در مقابل حضرت آیتالله خامنهای قرار دهند که من متوجه شدم و توی دهنشان زدم. حاج احمدآقا در ادامه فرمود: باید به این احمقهایی که میگویند آقای خامنهای نباید رهبر شود، گفت "پس چه کسی؟ " اگر نظر آنها بر روی فلانی است، او که حتی توانایی اداره خانواده خود را ندارد چه برسد به یک مملکت. همچنین ایشان فرمودند: سه سال قبل از عزل منتظری، یعنی سال 1365، سران قوای سهگانه کشور در جماران جلسه داشتند که آن روز آقای منتظری نیز با امام راحل(ره) ملاقاتی داشت، آنها مشغول بحث و گفتوگو بودند که یکدفعه امام خمینی برخلاف معمول بدون زدن در، با ناراحتی وارد اتاق میشود. بنا به گفته حاجاحمدآقا، در این جلسه خود ایشان، میرحسین موسوی با منصب نخستوزیری، موسوی اردبیلی رئیس قوه قضاییه، هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس و آیتالله خامنهای نیز با سمت ریاست جمهوری حضور داشتند. امام(ره) با ناراحتی تمام گفتند: بنده از اول گفتم منتظری به درد رهبری نمیخورد، مجلس خبرگان رأی بر شایستگی او داد و بنده به خاطر التزام به قانون پذیرفتم، ولی امروز به صورت صریح این سخن را تکرار میکنم. در آن وضعیت سکوت عمیقی در جلسه حاکم شد که آیتالله خامنهای با طرح این سئوال که پس چه کسی عهدهدار رهبری شود؟ سکوت را شکستند که در همین لحظه امام بدون کوچکترین مکثی انگشت اشاره را به سوی حضرت خامنهای گرفتند و گفتند: "خود شما، مگر شما از دیگران چه کم دارید؟ " وی گفت: سکوت بیشتر شد تا حدی که نفسها به شماره افتاد. خود مقام معظم رهبری خطاب به امام گفتند: "این مسئله که شما میفرمایید موضوع جدیدی است، بنده میخواستم شما به اعضای این جلسه حکم ولایی کنید که ما حق دم زدن از این جلسه را نداریم تا زمانی که خود شما حکم بفرمایید. " امام نیز این حکم را کردند. (به نقل از آیتالله خزعلی) حاج احمد آقا میفرمایند: باید در کنار نظاممان پشت سر رهبری قرار بگیریم. رهبر ما شاگرد امام است. رهبر ما از چهرههای شناخته شده انقلاب که سالیان سال در زندانهای سفاک پهلوی به سر برده... هیچ کس حق شکستن حریم رهبری را ندارد. حرمت رهبری نظام اسلامی، از اصول خدشهناپذیر انقلاب اسلامی ماست. همه باید به دستور رهبری عمل کنند... ما امروز موظف هستیم پشت سر مقام معظم رهبری حضرت آیتالله خامنهای حرکت کنیم. هر چه ایشان گفت، گوش کنیم. اگر روزی حرکت ما با حرکت ولی نخواند، بدانید که نقص از ماست... قاطعتر پشت رهبری باشیم و نگذاریم رهبرمان احساس تنهایی کنند. همانطور که نگذاشتید امام احساس تنهایی کند. اطاعت از خامنهای، اطاعت از امام است. هر کس منکر این معنا شود، مطمئن باشید در خط امام نیست و هر کس بگوید که اطاعت از امام غیر از اطاعت از آیتالله خامنهای است، در خط آمریکاست. من بعد از رحلت امام، با خدا و امام عهد کردهام که کوچکترین قدمی را علیه رهبری و بر خلاف رهبری و حتی بر خلاف میل رهبری بر ندارم. و اگر شما مردم هم چنین پیمانی را تجدید کنید، مطمئن باشید که ما در تمام زمینهها بر آمریکا پیروز میشویم... به حسن و برادرانش این توصیه را مینمایم که همیشه سعی کنند در خط رهبری حرکت کنند و از آن منحرف نشوند که خیر دنیا و آخرت در آن است و بدانند که ایشان موفقیت اسلام و نظام کشور را میخواهند. هرگز گرفتار تحلیلهای گوناگون نشوند که دشمن در کمین است. مرحوم حاج احمد آقای خمینی میفرمودند: بر خود واجب میدانم شهادت دهم زندگی داخلی آیتالله خامنهای، نه از باب اینکه رهبر عزیز انقلاب ما به این حرفها نیاز داشته باشند، بلکه وظیفه خود میدانم تا این مهم را به مردم مسلمان و انقلاب ایران بگویم. من از داخل منزل ایشان مطلع هستم، مقام معظم رهبری در خانه، بیش از یک نوع غذا بر سر سفره ندارند. خانواده معظمله روی موکت زندگی میکنند. روزی به منزل ایشان رفتم، یک فرش مندرس آنجا بود، من از زبری فرش به موکت پناه بردم. در ملاقاتی که مقام معظم رهبری با حاج احمدآقای خمینی داشتهاند، ایشان میفرماید: حضرت امام بارها از جنابعالی بهعنوان مجتهدی مسلم و بهترین فرد برای رهبری نام بردند. * شهید مطهری (ره): به تقوایش پی بردم شهید آیتالله مطهری میفرمایند: سیدعلی خامنهای از نمونههای ارزندهای است که برای آینده موجب امیدواری است. من از اخلاص آقای خامنهای تعجب میکنم، ایشان هیچ به دنبال خودنمایی نیست که بخواهد خودش را مطرح کند و خودش را نشان بدهد، من در جریان کمیته استقبال از حضرت امام بیشتر به تقوای ایشان پی بردم.(به نقل از همسر شهید مطهری) شهید مطهری در پنجم بهمن 1353 به تجلیل از شخصیت آیتالله سیدعلی خامنهای پرداخته است. آیتالله خامنهای در آن زمان توسط شهربانی استان خراسان بازداشت شده بود. در گزارش ساواک آمده است: "مطهری در محل دانشکده الهیات دانشگاه تهران، ضمن اظهار تأسف از بازداشت سیدعلی خامنهای اظهار داشته: ما کمتر نمونه ارزنده چون [آیتالله]خامنهای داریم و این نیروها هم باید با اینگونه هدر روند و گوشههای زندان تلف گردند. مطهری پس از ستودن [آیتالله]خامنهای او را از عوامل مؤثر در روشن کردن افکار اجتماع دانسته است... " * شهید بهشتی: خوشا به حال او آیتالله دکتر شهید بهشتی، چند ساعت قبل از شهادتشان با اشاره به پیامی که حضرت امام به آیتالله خامنهای فرستاده بودند، فرمودند: خوشا به حال آقای خامنهای که ولی امر مسلمین چنین پیامی را برای ایشان فرستاده است و این پیام نه برای دنیای ایشان، بلکه برای آخرت او هم بسیار ارزشمند است و من آرزو دارم با چنین پیامی از ولی امر مسلمین از دنیا بروم. *آیت الله طالقانی (ره): امید آینده اسلام مرحوم آیتالله طالقانی تصریح میفرمودند: آقای خامنهای امید آینده اسلام است. آیتالله العظمی میلانی در سنین جوانی ایشان را مجتهد خطاب میکند. * آیت الله شهید دستغیب:مثل رهبر عظیمالشأن شهید محراب، عارف عامل، آیتالله دستغیب میفرمایند: چیزی که بنده نسبت به این شخص بزرگ فهمیدهام این است که فردی است خدایی، هواپرست نیست، مقام نمیخواهد، قدرت نمیخواهد به دست بگیرد، امتحان خویش را پیش از پیروزی و بعد از پیروزی داده است. در هر پستی که بوده، امتحان خودش را داده است. کسی که امام جمعه تهران باشد، آن وقت در جبهه برود، در سنگرها از اسلام دفاع کند، این مرد بزرگ، مقامی برای خودش قائل نیست، به عینه مثل رهبر عظیمالشأن. امام فرموده: به من خدمتگزار بگویید بهتر است از اینکه رهبر بگویید. آقای علی خامنهای هم اینجوری است، مقام نمیخواهد، مقام روی او اثر نمیگذارد. *شهید رجایی: روح بزرگ ایثارگر در قسمتی از پیام شهید رجایی به حضرت آقا، چنین آمده است: به قطع و یقین میدانم که روح بزرگ ایثارگر آن برادر مجاهد، شهادت در راه اسلام و انقلاب اسلامی را فیضی عظیم و الهی میداند و در راه بندگی خدا و خدمت به اسلام و امام و امت شهیدپرور از بذل جان خویش دریغ نداشته و ندارد. * شهید آیت الله صدوقی: محضر مبارک آیتالله العظمی آقای خامنهای... در سال 56 به اتفاق آقای صدوقی و تعدادی از آقایان دیگر، تصمیم گرفتیم برویم به افرادی که در تبعید هستند، سری بزنیم. چون مقام معظم رهبری به ایرانشهر تبعید شده بودند، خدمت ایشان رسیدیم. به امامت آقای صدوقی نماز مغرب و عشا را خواندیم. من شنیده بودم که در سمت ایرانشهر، کفشهای خوبی تولید میشود، لذا تصمیم گرفتم به بازار بروم و یک جفت کفش بخرم. کارم یک الی دو ساعت طول کشید. به خانه آقای خامنهای تلفن زدم که دیگر آقای صدوقی و آقای خامنهای برای صرف غذا منتظر من نباشند و شام را میل کنند. وقتی برگشتم دیدم این دو بزرگوار هنوز مشغول بحث هستند. من وارد که شدم، آقای صدوقی به من گفت: "ماشاءالله، ماشاءالله این آقای سیدعلی آقا خیلی مُشتشان پر است. " صبح روز بعد رفتیم چابهار برای زیارت آقای مکارم؛ در این فاصله، اسم آقای خامنهای از دهان آقای صدوقی نیفتاد؛ از بس مجذوب ایشان شده بود. بعد از زیارت آقای مکارم، گفتم کنار دریا برویم تا مدتی استراحت کنیم. ایشان گفت من میخواهم برگردم پیش آقای خامنهای و بعد حدود دو ساعتی با هم بحث کردند. از لحاظ علمی آقای خامنهای، مورد تأیید صددرصد آقای صدوقی بود. در زمان انقلاب، بین حزب جمهوری اسلامی و امام جمعه بندرعباس اختلافی در گرفت. آقای صدوقی به من گفتند تا درباره اختلاف آنها، گزارشی بیاورم. بعد از تهیه و دادن گزارش آن به آقای صدوقی، ایشان پرسیدند: کی به تهران میروی؟ گفتم فردا. ایشان پاکتی را به من دادند. پشت پاکت نوشته بود: "تقدیم به محضر مبارک آیتالله العظمی آقای خامنهای " پسر آقای صدوقی اعتراض کردند که آیا ایشان به مقام آیتاللهی رسیدهاند؟ آقای صدوقی از بالای عینک به پسرش نگاه کرد و گفت: "بله که آیتالله هستند. " * شهیدآیتالله مصطفی خمینی: سیدنا علی در نامهای که شهید آیتالله مصطفی خمینی برای یکی از آشنایان نوشته بودند، آمده است: آقایان خامنهای را خصوصاً سیدنا علی را سلام برسانید. شهید محراب آیتالله العظمی صدوقی قبل از انقلاب به آقای خامنهای میگفتند: آیتالله. *شهید سپهبد علی صیاد شیرازی: اللهم اید آیتالله العظمی خامنهای شهید سپهبد علی صیاد شیرازی در قنوت دعاهای مختلف میخواند؛ ولی در پایان قنوت دعای "اللهم اید آیتالله العظمی خامنهای. اللهم حفظه و وفقه و ثبته " را همیشه قرائت میکرد. * شهید سیدمرتضی آوینی: سر ما و فرمان شما سید شهیدان اهل قلم، شهید سیدمرتضی آوینی مینویسد: بسیارند کسانی که میدانند شمشیر زدن در رکاب شما برای پیروزی حق، از همان ثواب در پیشگاه خدا برخوردار است که شمشیر زدن در رکاب حضرت حجت(عج) و نه تنها آماده، که مشتاق بذل جان هستند. سر ما و فرمان شما. شهید آوینی بعد از رحلت امام خمینی، خطاب به حضرت آقا مینویسد: عزیز ما، ای وصی امام عشق، آنان که معنای ولایت را نمیدانند، در کار ما سخت درماندهاند. اما شما خوب میدانید که سرچشمه این تسلیم و اطاعت و محبت در کجاست؟ خودتان خوب میدانید که چقدر شما را دوست میداریم و چقدر دلمان میخواست آن روز که به دیدار شما آمدیم، سر در بغل شما پنهان کنیم و بگرییم. ما طلعت آن عنایت ازلی را در نگاه شما بازیافتیم. لبخند شما، شفقت شما را داشت و شب انزوای ما را شکست. سر ما و قدمتان که وصی امام عشق هستید و نایب امام زمان ـ عجلاللهتعالیفرجهالش ریف. *مرحوم میرزا اسماعیل دولابی: نعمتهای خدا را خود فراهم میکند مرحوم میرزا اسماعیل دولابی فرموده بودند: امام خمینی ـ رحمت الله علیه ـ مظهر مهابت بود و رهبری مظهر محبت. خداوند متعال به امام نعمتها را یکجا داد و امام هم این نعمتها را برای استقرار نظام جمهوری اسلامی مصرف کردند؛ ولی نعمتها به حضرت آقا را، خدا تدریجی به ایشان میدهند و در هر زمان متناسب با شرایط خدا نعمتهایی را به ایشان میدهد. یعنی شرایط آن نعمت را خود آقا فراهم میکند.(به نقل از استاد پرورش) * استعداد مرجعیت حاج آقای میردامادی، دایی حضرت آقا، نقل میکنند: مرحوم آقا سیدهاشم میردامادی، پدربزرگ مادری آقا و مرحوم آیتالله سیدجواد خامنهای پدر ایشان عنایت خاصی به حضرت آقا داشتهاند و بارها میفرمودند: علی آقا آینده خوبی دارد. آیتالله حاج شیخ مرتضی حائری به آقای خامنهای فرموده بود: آقای آقا سیدعلیآقا من با این استعدادی که در شما میبینم، شما یا یک مرجع تقلید میشوید یا حداقل عالم برجسته خطه خراسان. *مرحوم بهلول: کسى را به لحاظ بىرغبتى به مقام و منصب دنیا، همپاى آقا ندیدهام مرحوم بهلول میگوید: من در طول مدت عمرم، امرا و صاحب منصبان زیادى را دیدهام؛ اما کسى را به لحاظ بىرغبتى به مقام و منصب دنیا، هم پاى "آقا " ]آیت الله خامنهای [ ندیدهام. انسان وقتى زندگى روزمره او را از نزدیک مىبیند، حس مىکند که ذرهاى میل به دنیا در او وجود ندارد. واقعاً در این مقطع، من هیچ کس را در تقوا و اعراض از مال و مقام دنیا، مثل او نمى شناسم. آخرین بارى که در خدمت وى بودم، به من گفت: آقاى بهلول! خاطرتان هست که قبل از انقلاب، یک شب در مسجد طرقبه منبر بودید؛ پس از اتمام مجلس، وقتى خواستید از مسجد بیرون بیایید، چون تاریک بود، من آمدم دستتان را بگیرم و کمکتان کنم؛ اما دستتان را کشیدید و گفتید: من چشمانم خوب مىبیند؛ تا جایى که هنوز زیر نور ماه، خاطره مىنویسم؛ حالا چطور؟ حالا هم بینایى تان در همان حد هست؟ من گفتم: آقا! حالا زیر نور خورشید هم دیگر نمى توانم بنویسم. بعد آقا گفت: اخیراً کمتر به ما سر مى زنید. گفتم: آقا! شما متعلق به همه مردم ایران هستید؛ من اگر وقت شما را بگیرم، مثل این است که وقت همه ایرانى ها را گرفتهام. * مرحبا به سیدحسن قبل از انقلاب، وقتی حضرت آقا جوان بودند، همراه شهید هاشمینژاد سفری به رشت داشتند، در زمان حضورشان در رشت درباره اینکه آیا شخص عالم و عارفی هست که برای کسب فیض به دیدار ایشان بروند از مردم میپرسند. نشانی شخصی به نام آقا سیدصفی را به آقا میدهند که گویا دارای کراماتی بودند. حضرت آقا به همراه شهید هاشمینژاد، قصد دیدار آقا سیدصفی را میکنند و به منزل ایشان میروند. آقا سیدصفی در حالی که عدهای شیخ و مرید دور ایشان حلقه زده بودند، هنگامی که چشمشان به حضرت آقا میافتد، بلند میشوند و با حالت استقبال به طرف آقا میآیند و آقا را اینگونه خطاب میکنند که: مرحبا به سیدحسن، این در حالی بوده که طرفین همدیگر را نمیشناخته و ندیده بودند. آقا میفرمایند من سید حسینی هستم نه حسنی، آقا سیدصفی اشاره میکنند که مادر شما سیدحسنی هستند و شما از طرف مادر حسنی هستید. سپس با حضرت آقا مشغول صحبت میشوند و اشاره میکنند که شما در آینده مقامی پیدا میکنید که امور این مملکت تحت امر شماست، حضرت آقا هم میپرسند: شما از آینده من گفتید، آینده خودتان را هم دیدهاید؟ آقا سیدصفی با تأمل و درنگ میگوید: من و همسرم یک سال بیشتر زنده نیستیم... یکسال دیگر که حضرت آقا در طرقبه مشهد بودند، ماجرای تصادف خونینی را در روزنامه میخوانند که نام آقاسیدصفی نیز در بین کشتهگان بوده است.(به نقل از حجتالاسلام و المسلمین کاظم صدیقی) * سیدحسن نصرالله:خامنهای، دنیا و آخرت ماست حجت الاسلام سیدحسن نصرالله، رهبر مقاومت اسلامی لبنان می گوید: خداوند تعالی، پیامبر یا امام معصوم(ع) را ـ به آن خاطر که معصوماند ـ به ولایت امر برمیگزیند، صفاتی چون علم و زهد و حکمت و شجاعت و ابهت در او متجلی است و هنگامی که امام معصوم(ع)، غایب است بر ماست که به دنبال این صفات در شخصی بگردیم که بیش از دیگران آنها را در خود داراست. البته باید فقیهی عادل باشد و نه فقط کسی که از حرام الهی اجتناب میکند. او باید زاهد دنیا و شجاع و کاردان و حکیم و بصیر و مدبر باشد. در امتداد زمان و طول تاریخ ما، فقهایی از این نوع بودهاند و زمانه از فقهایی اینچنین خالی نبوده است. امانت را به دوش کشیدند و از آن به تناسب ظرف زمانی و شرایطی که در آن حضور داشتند محافظت کردند. تا اینکه خداوند تعالی به مرجع بزرگ و فقیه گرانقدر این زمانه، امام خمینی(ره) توفیق داد تا این پیروزی تاریخی مداوم را به وجود آورد. شخصیت امام خمینی(رحمت الله علیه) به نحوی در چشمها و عقلها و قلبها بروز یافت که هیچ کدام از ما تصور نمیکرد در طول تاریخ ما، فقهایی به این بزرگی بروز یافته باشند، البته در تاریخ ما فقهای بسیار بزرگی بودهاند اما ظرف زمانی و شرایط آنها متفاوت بوده است. مسأله مهم آن است که در این زمانه، امام خمینی(ره) ظهور کرد که گر چه معصوم نبود اما این ویژگیها و اوصاف در او جمع بود: علم، شجاعت، اخلاص، زهد، ورع، عرفان و تدبیر. به این واسطه بود که بعد از قرنهای متمادی مظلومیتی که ابتدا داشت و انتها نداشت، به مدد الهی توانستیم در این زمان و به دست امام خمینی(ره) دولت آل محمد را برپا کنیم که این دولت نیز هر روز بیشتر از روز قبل خود، عزت و قوت و کرامت به دست آورد. سپس حضرت امام رحلت کردند و ولی فقیه جدیدی برای ما متجلی شد که شخصیت و صفات امام خمینی را دارا بود به نام آقای خامنهای که او همان امام خمینی است که اینک ولی امر ماست. ای خواهران و برادران! برای ما و همه مسلمین در سراسر جهان یک ولی امر وجود دارد و حال اگر بیشتر مسلمانان نمیخواهند از ایشان تبعیت کنند مشکل خودشان است چنانچه پیشتر نیز بسیاری از مردم، از پیامبر و امامان معصوم تبعیت نکردند ولی این بدان معنا که امام، امام و پیامبر، پیامبر نبود نمیباشد. ما ولی امری داریم که نائب امام مهدی(عج) است. اطاعتش بر ما واجب است. ما از پاکی و صفات نیکو و پرهیزگاری و به طور همزمان، شجاعت، قدرت، حکمت، تدبیر و بصیرت او آگاهیم. او با آمریکا و اتحادیه اروپا و کشورهای تحت سلطهشان که منطقه خلیج را پر کردهاند به مبارزه برخاسته است. خدا بر ما منت نهاده که او را به ولایت امر ما برگزیده است. او مردی آگاه و شخصیتی استثنایی است که اگر همه حوزههای علمیه و کشورهای اسلامیمان را جستوجو کنیم، فقیهی از میان فقهای شیعه نمییابیم که اینچنین بزرگیها و صفات متعالی در او جمع شده باشند بدان پایه که در رهبر ما حضرت آیتالله خامنهای بهعنوان ولی امر جمع شدهاند. اگر آخرت را بخواهیم، آخرت ما با ولی امر و نائب حضرت حجت(عج) است و همچنین اگر عزت و شرف و کرامت دنیا را نیز بخواهیم، به آن نمیرسیم مگر با ولی امر. حتی برای این جنبش مقاومت بزرگ که بدان توجه شده است و در جهان عرب یک پدیده استثنایی است و ما بهواسطه آن سرمان را بالا گرفتهایم و به آن افتخار میکنیم، اگر شخصی بهنام روح الله الموسوی الخمینی نبود، اثری از آن در لبنان نمیبود و بعد از آن نیز اگر شخصی به نام سیدعلی حسینی خامنهای نبود، استمرار نمییافت. منبع خبرگزاری فارس http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8907181550
خاطره تلخ
هفت ساله بودم که به یکى از مساجد کاشان رفتم، در صف اوّل نمازجماعت ایستاده بودم که پیرمردى مرا به عقب هل داد و گفت: بچه صف اوّل نمىایستد! و این در حالى بود که با بىاحترامى هم جایى را غصب کرد و هم ذهن کودکى را نسبت به نماز و مسجد منکدر کرد.
پس از گذشت سالها هنوز آن خاطره تلخ در ذهنم مانده است.
مابقی در ادامه مطلب ....
دعاى پدر
خداوند به پدرم فرزندى عطا نکرده بود و سنّ او از چهل سال مىگذشت که همسر دوّمى انتخاب کرد، بازهم بچهدار نشد. یکى از همسایهها که وضعیّت ما را مىدانست روزى یک گونى بچه گربه را که تازه در خانه آنان متولد شده بودند، به منزل ما آورد و در حالى که آنها را وسط حیاط پرت مىکرد به پدرم گفت: حال که اجاقت کور است و بچه ندارى این بچه گربهها را بزرگ کن!
پدرم مىگفت: بسیار ناراحت شدم و دلم شکست. بچه گربهها را که جمع کردم و شمردم 11 تا بودند.
امّا پدرم مأیوس نبود تا اینکه خداوند سفر حجّ را قسمت او کرد. ایشان در طواف و نماز به سایرین کمک مىکرد و از آنان مىخواست در کنار کعبه براى فرزنددار شدنش دعا کنند. مرحوم پدرم مىگفت: من همانجا از خداوند خواستم نسل من مبلّغ دین باشد. به هر حال از سفر حج که برگشت، خداوند دوازده فرزند به او داد؛ یک فرزند از همسر اوّل و یازده فرزند از مادرم که همسر دوّم او بود.
با لطف الهى در سن چهارده سالگى به حوزه علمیه رفتم، یک سال در کاشان، هفده سال در قم، یک سال در نجف و یک سال نیز در حوزه مشهد بودم و پس از پیروزى انقلاب در مقیم تهران شدم.
توفیقاتم را از خداوند مىدانم که پس از اشک پدرم در کنار کعبه و دعاى مردم نصیب من فرموده است، همان گونه که نشر سخنانم از صدا وسیما را مرهون رهبرى امام خمینىقدس سره و خون شهدا و تلاش و پیگیرى علامه بزرگوار شهید مطهرى مىدانم و تمام نواقص و ضعفها را از خود دانسته و از خداوند طلب مغفرت و از مردم عزیز عذرخواهى مىکنم.
معلّم بد اخلاق
یادم نمىرود در کودکى وقتى معلّم سرکلاس مىآمد، مشقها را چنان خط مىزد که گاهى کاغذ پاره مىشد و ما همین طور مات و مبهوت نگاه مىکردیم که آقا! ما تا نصف شب مشق نوشته ایم و شما اصلاً نگاه نکردى که ما چه نوشته ایم؟ آن قدر معلّم ما بداخلاق بود که اگر یک روز لبخند میزد تعجّب مىکردیم.
اثر کار معلّم
یادم نمىرود روزهایى که مدرسه مىرفتم، وقتى مدرسه تعطیل مىشد بچهها با سیخى، میخى یا چوبى دیوارهاى مردم را خط مىکشیدند.
فکر کردم که این اثر کار معلّم است. وقتى معلّم مشق شاگرد را خط مىکشد، آنهم طورى که گاهى ورقه پاره مىشود، بچه هم خارج مدرسه به دیوار مردم خط مىکشد.
کتک مبارک
مرحوم پدرم بسیار اصرار داشت که من محصل حوزه علمیه و روحانى شوم ولى من مخالفت مىکردم، لذا براى ادامه تحصیل به دبیرستان رفتم.
روزى به مدیر مدرسه گزارش دادم که چند نفر از همکلاسىهایم در مسیر راه مدرسه، دیگران را اذیّت مىکنند، مدیر هم آنها را تنبیه کرد.
آنها متوجّه شدند و در تلافى با هم همفکر شدند و در مسیر برگشت کتک مفصّلى به من زدند که سر و صورتم سیاه شد و بىحال روى زمین افتادم و به سختى خود را به منزل رساندم. پدرم گفت: محسن چى شده؟ گفتم: هیچى، مىخواهم بروم حوزه و طلبه شوم!
امروز بسیار خوشحال هستم که در این مسیر قدم گذارده ام و خدا را شاکرم که چگونه حادثه اى مسیر زندگیم را عوض کرد.
جریمه خود
بعضى از روزها به حضور در نماز جماعت اوّل وقت موفّق نمىشدم، تصمیم گرفتم هرروز که از نماز اوّل وقت غافل شدم، مبلغى را به عنوان جریمه بپردازم. پس از مدّتى که حضورم مرتّب شده بود به خود گفتم: تو براى جریمه ناراحتى یا براى از دست رفتن پاداش نماز جماعت؟!
ضمانت اموال دیگران
بچه که بودم با دوستانم مىرفتیم به روستاهاى اطراف کاشان و بدون اطلاع صاحبان باغها، میوههاى آنان را مىخوردیم و فرار مىکردیم، فکر مىکردم چون به سن تکلیف نرسیدهام، مسئولیّتى ندارم. سالها گذشت تا اینکه در حوزه آموختم که تعرّض به مال مردم ضمانت دارد، گرچه در زمان کودکى باشد.
مقدارى پول برداشته و به همان روستا نزد صاحبان باغها رفتم و داستان را برایشان تعریف کرده و حلالیّت طلبیدم.
بعضى پول گرفتند و بعضى علاوه بر حلال کردن، ما را به خانه خود مهمان کردند!
درخت بدون میوه
کنار خانه ما باغى بود، به پدرم گفتم: این همه درخت، یکى میوه نمىدهد!
گفت: این همه آدم در این خانه زندگى مىکنند، یکى نماز شب نمىخواند!
نصیحت پدرم
در چهارده سالگى که براى ادامه تحصیل عازم قم شدم، پدرم آمد پاى ماشین و به من گفت: محسن! «اُستُر ذَهبَک و ذِهابک و مَذهبک» پول و رفت و آمد و مذهبت را مخفى نگهدار. گفتم: مذهب را براى چه؟ امروز که زمان تقیّه نیست!
پدرم گفت: منظورم این است که هیچ وقت براى نماز مقیّد به یک مسجد نشو، چون که اگر روزگارى به دلیلى خواستى آن مسجد را ترک کنى مىگویند: خطها دوتا شده، یا آقا مسئلهاى پیدا کرده و یا این طلبه...
فرزندم! مثل امّت باش و به همه مساجد برو و مقیّد به جا و مکان و لباس و شخص خاصّى مباش.
آرى گوش سپارى به همین نصیحت باعث شد که بحمداللّه وارد هیچ خط سیاسى نشوم.
به شما حجره مىدهیم
سالهاى اوّل طلبگىام در قم، خواستم در مدرسه علمیه آیةاللَّه گلپایگانىقدس سره حجره بگیرم ودرس بخوانم. گفتند: به کسانى که لباس روحانیّت نپوشیدهاند حجره نمىدهند. خودم خدمت ایشان رسیدم، فرمودند: شما که لباس ندارید معلوم است کم درس خواندهاید. به ایشان عرض کردم گرچه به من حجره نمىدهید، ولى اجازه بدهید یک مثال بزنم! اجازه فرمودند: عرض کردم: مىگویند فردى در کاشان به حمام رفت، وقتى لباسهایش را بیرون آورد همه به او گفتند: اَه، اَه، چه آدم کثیفى! وقتى این برخورد را دید دوباره لباسهایش را پوشید تا از حمام بیرون برود، گفتند: کجا مىروى؟ گفت: مىروم حمّام تا بیایم حمّام! حال حکایت شماست که مىگوئید برو درس بخوان بعد بیا اینجا درس بخوان، برو روحانى شو بعد بیا اینجا روحانى شو. وقتى این مثال را زدم ایشان خیلى خندید و فرمود: به شما حجره مىدهیم، شما اینجا بمانید.
منبع : سایت استاد قرائتی
0 |
ـ بشارت آیه الله العظمی بهجت :
اشاره مستقیم و بشارت صریح آیه الله العظمی بهجت در جمعی در مورد نزدیکی
ظهور امام زمان ( عج ) که فرمودند : “ تا کنون به جوانان بشارت می دادید که
منتظر باشید ظهور مولایتان را خواهید دید اینک ( ظهور آنقدر نزدیک شده است
که ) به سالخوردگان و پیران هم بشارت دهید که ظهور را خواهید دید . ”
بسیاری از منتظران و شیفتگان ولی عصر ( عج ) را سرشار از شور و شوق ظهور
نموده است و برای آنها دلیلی محکم و برهانی قاطع در یقین به نزدیکی ظهور
ایجاد کرده است .
ـ سید خراسانی در آستانه قیام : “ یخرج شاب من
بنی هاشم علی یده الایمن خال و یاتی من خراسان برایات سود بین یده شعیب بن
صالح یقاتل اصحاب سفیانی فیهمزهم ” جوانمردی ( در زبان عربی شاب به
دارندگان روح جوانمردی و فتوت نیز اطلاق می گردد.) از بنی هاشم(سید) از
خراسان با پرچمهای سیاه قیام می کند که بر دست راستش نشانه ای است پیشاپیش
او فردی بنام شعیب بن صالح قرار دارد که با یاران سفیانی می جنگد و آنها را
شکست می دهد . ملاحم و الفتن ص 52 باب 97 قیام سید خراسانی چند ماه قبل از
ظهور و در ماه رجب و همزمان با قیام سفیانی در سوریه از ایران اسلامی آغاز
می گردد و به سمت عراق و بیت المقدس ادامه می یابد .
ـ امیر عبدالله در عربستان :
یکی دیگر از نشانه های ظهور قتل فرمانروای عربستان بنام عبدالله می باشد
که در ماه ذی الحجه روی خواهد داد . امام صادق در این زمینه می فرماید :
هرکس برای من مرگ عبدالله را تضمین کند من ظهور قائم را برای او تضمین می
کنم … همچنین از آن حضرت روایت شده است که : زمانیکه مردم در سرزمین
عربستان در حال وقوف می باشند سواری با شتر سبک سیر به آنجا وارد می شود و
مرگ خلیفه را خبر می دهد و با مرگ او فرج آل محمد و گشایش کار تمام مردم
فرا می رسد . بحار 52 ص 210 و 240 و در شرایط کنونی بر آگاهان از شرایط
سیاسی- اجتماعی پوشیده نیست که هر چند فرمانروای ظاهری عربستان ملک فهد است
اما کسالت و بیماری و عدم توانایی او ولیعهدش یعنی امیر عبدالله را در عمل
همه کاره عربستان قرار داده است و اکنون چندین سال است که از ملک فهد در
عرصه سیاسی خبر چندانی نیست اما امیر عبدالله بعنوان فردی مطرح در جهان عرب
و اسلام است.
ـ سفیانی در آستانه کودتا : امام محمد باقر (ع) :
سفیانی و حضرت قائم در یک سال قیام می کنند . ( بحارالانوار ج 52 ص 240)
یکی از علامات حتمیه ظهور قیام فردی به نام سفیانی که همزمان با سید
خراسانی در ماه رجب در سوریه کودتا نموده و چند کشور همسایه را فتح و سپس
به سمت عراق پیشروی می نماید و لشگری برای دستگیری امام زمان (عج) به سوی
مکه روانه می سازد که این لشگر در بین مکه و مدینه به زمین فرو می روند و
نابود می شوند و … تعدادی از بزرگان در سوریه سفیانی را دیده و ( با همان )
اوصافی که در روایات ذکر شده است او را شناخته اند که با برخی مانند عالم
فاضل و متعبد استاد بهلول مصاحبه شده و شرح دیدار به صورت مکتوب و نوار
ویدئویی مستند و مکتوب موجود است ( کتاب آیا ظهور نزدیک است؟ و نوار
ویدئویی در واحد فرهنگی گل یاس) و برخی دیدارها مانند دیدار امام موسی صدر و
شهید چمران نقلی و غیر مستند می باشد . در دیدار استاد بهلول که حدودا 10
سال پیش انجام گرفته است سفیانی با همان ظاهر کریه که در روایات ذکر شده و
جزء فرماندهان ارتش سوریه و فردی جاه طلب و میانسال ذکر گردیده است … با
شدت گرفتن فتنه ها و درگیری ها در منطقه خاور میانه و عراق و لبنان و
فلسطین و تحت فشار بودن یهودیان غاصب هر لحظه برای کودتای سفیانی که به نفع
صهیونیستها و علیه کشورهای مسلمان صورت می گیرد شرایط فراهم تر می گردد. *
ـ آغاز مرحله ای که در آن عراق کانون تحولات است:
سرزمین عراق در عصر ظهور بر طبق روایات معتبر کانون تحولات بسیار مهمی است
و منشا معبر و محل برخورد اکثر قیامهای دوران ظهور است . شیصبانی حاکم
ستمگر عراق ( صدام ) در نزدیکی ظهور از این مکان جنگ را آغاز می کند .
سفیانی بعد از کودتا در سوریه سرزمین عراق را فتح می کند . سید خراسانی بعد
از قیام به سوی عراق حرکت می کند و امام زمان (عج ) نیز بعد از قیام در
مکه به سمت عراق پیش می رود و سرانجام پس از پیروزی نهایی مرکز حکومت خود
را در کوفه قرار می دهد . در شرایط فعلی نیز لحظه به لحظه عراق به سمت
تحولات عظیم و مهم پیش می رود و آنگونه که از روایات ذکر شده است در حال
تبدیل شدن به مرکز تحولات جهانی در عصر ظهور می باشد . امام علی در مورد
تحولات و فتح عراق در زمان ظهور می فرماید : … قلعه ها را بگشایند عراق را
فتح کنند هر اختلافی را با خونریزی پاسخ گویند در چنین زمانی ظهور صاحب
الزمان (عج) را انتظار کشید … حوادث جانکاه و کمرشکنی روی دهد شکافنده ها (
موشک ها ) بشکافند تیزپروازان( هواپیماها) به پرواز درآیند … عراق را فتح
کنند هر اختلافی را با خونریزی پاسخ گویند ( بشاره الاسلام ص74) حضرت در
اشاره به خروج سفیانی در نهج البلاغه می فرمایند: 1. گویا او را می بینم که
در شام فریاد برداشته و با پرچم هایش در حول و حوش کوفه می گردد و به اهل
کوفه همچون شتر سرکش رو می آورد زمین را از سرهای بریده فرش می کند دهانش
گشوده قدمش در زمین سنگین جولانش گسترده و هیبتش عظیم است. به خدا قسم شما
را در این طرف و آن طرف زمین پراکنده می کند تا از شما جز به مانند باقی
مانده سرمه در چشم باقی نماند این برنامه ادامه دارد تا عرب بر سر عقل آید
(نهج البلاغه خطبه 138) در نامه امام زمان به شیخ مفید (ره ):...گروههایی
منحرف از اسلام بر عراق تسلط یابند و با کردارهای زشت خود موجب کمبود ارزاق
(محاصره اقتصادی) در عراق می شوند.سپس با هلاکت طاغوتی از طواغیت(صدام)این
فاجعه بر طرف می شود... (بحارالانوار ج 53 ص 175) اوضاع فعلی عراق نشان می
دهد که ما چقدر به ظهور نزدیک شده ایم . *
ـ فراگیر شدن فساد و فحشا و ظلم :
یکی دیگر از نشانه هایی که برای ظهور در روایات ذکر گردیده است فراگیر شدن
انواع فساد و فحشا در جوامع انسانی می باشد که در روایات بعنوان علائم غیر
حتمیه وارد شده است . رواج انواع فساد جنسی(زنا، همجنسگرایی،برهنگی و …)
فساد اقتصادی (ربا،رشوه،گرانفروشی و...) فساد حکومتی(وضعیت فعلی حکومت در
تمام جهان) فساد اجتماعی ( فروپاشی بنیان خانواده ها ، اعتیاد و ناهنجاری
های اجتماعی و …) در اوضاع کنونی دقیقا منطبق بر فرمایشات روایات و احادیث
عصر ظهور می باشد . پوشش 350 کانال فاسد ماهواره که اکثر آنها زشت ترین و
فجیع ترین صحنه ها را به راحتی نمایش می دهند و تمام اقشار بخصوص جوانان و
نوجوانان را در سراسر جهان تحت تاثیر خود دارند و سایتهای مبتذل اینترنت و
سی دی ها و فیلمهای مبتذل و فجیع که در سراسر جهان فراگیر شده اند ( حتی در
ایران ) و … *
و سایر نشانه ها به اجمال : به بن بست رسیدن تمام
نظریه ها برای سعادت انسان ، رویکرد جهان به معنویت ، شدت یافتن بلاها ،
فتنه ها و مشکلات ، پیش بینی ائمه اطهار در مورد شهر مقدس قم و وقوع انقلاب
اسلامی و اتصال آن به انقلاب جهانی امام زمان(عج) ، شدت یافتن دو جریان حق
و باطل، شدت یافتن انتظار در ادیان مختلف و فراگیر شدن نام و یاد مهدی
(فراگیر شدن دعای ندبه در سراسر کشور و در هر کوی و برزن ، اقبال و روی
آوردن عموم مردم علی الخصوص جوانان به اماکن متبرک به نام امام زمان (عج)
خصوصا جمکران بعنوان پایگاه اصلی منتظران و عاشقان ، بحث روز شدن مساله
ظهور و امام زمان (عج) در بین مردم ،افزایش قابل توجه رویکرد به مساله
مهدویت و ظهور در بین مطبوعات ، صدا و سیما ، سخنرانی ها و … و اقبال به
این مساله در حوزه و دانشگاه و در بین فرهیختگان و نخبگان) و ..........
التماس دعا
قالَ الاِْمامُ الْمَهْدِیُّ(علیه السلام): «ما أُرْغِمَ أَنْفُ الشَّیْطانِ بِشَیْء مِثْلِ الصَّلوةِ، فَصَلِّها وَ أَرْغِمْ أَنْفَ الشَّیْطانِ.»
هیچ چیز مثل نماز، بینی شیطان را به خاک نمی مالد، پس نماز بخوان و بینی شیطان را به خاک بمال
من
نمی توانم اسم رهبر روی ایشان بگذارم. بزرگتر از این است، نمی توانم بگویم
که شخص اول است، برای اینکه دومی در کار نیست. ایشان را نمی توان با هیچ
تعبیری تعبیر کنیم الا همین که مهدی موعود (علیه السلام) هست.
جز تو در محفل دلسوختگان ذکری نیست
این حدیثی است که آغازش و پایانش نیست
هرگاه خداوند به ما اجازه دهد که سخن گوییم، حقّ ظاهر خواهد شد و باطل از میان خواهد رفت و خفقان از [سرِ] شما برطرف خواهد شد
http://ahmadlotfi.persianblog.ir/post/24
اعتبار اربعین امام
حسین (ع) از قدیم الایام میان شیعیان و در تقویم تاریخی وفاداران به امام
حسین (ع) شناخته شده بوده است. کتاب مصباح المتهجد شیخ طوسی که حاصل
گزینش دقیق و انتخاب معقول شیخ طوسی از روایات فراوان در باره تقویم مورد
نظر شیعه در باره ایام سوگ و شادی و دعا و روزه وعبادت است، ذیل ماه «صفر»
مینویسد: نخستین روز این ماه (از سال 121)،روز کشته شدن زید بن علی بن
الحسین است.
روز سوم این ماه از
سال 64روزی است که مسلم بن عقبه پرده کعبه را آتش زد و به دیوارهای آن
سنگپرتاب نمود در حالی که به نمایندگی از یزید با عبدالله بن زبیر در نبرد
بود.
روز 20 صفر ـ یعنی
اربعین ـ زمانی است که حرم امام حسین (ع) یعنی کارواناسرا، از شام به
مدینه مراجعت کردند. و روزی است که جابر بن عبدالله بنحرام انصاری، صحابی
رسول خدا (ص)، از مدینه به کربلا رسید تا به زیارت قبر امام حسین (ع)
بشتابد و او نخستین کسی است از مردمان که قبر آنحضرت را زیارت
کرد.............
در مورد هر یک از 5 مورد زیر به طور کامل در .::ادامه مطلب::. توضیح داده شده است.
1. عدد چهل
2 . اربعین امام حسین (ع)
3 . بازگشت اسیران به مدینه یا کربلا
4. میرزا حسین نوری و اربعین
5. شهید قاضی طباطبائی و اربعین
برای خواندن متن کامل در مورد "دلیل بزرگداشت اربعین" روی .::ادامه مطلب::. کلیک کنید.
سبز یعنی رنگ نور انبیاء
1. سبز رنگ خوبی و زیبایی است سبـز رنگ هستـی و پیدایی است
2. سبز رنگ پاک معصومیت است رنـگ تقـوا و خلـوص نیت است
3. سبز رنگ پاکی سجـاده ها ست استجابت کردن حـق از دعـا ست
4. سبز را رنگ ولایـت گفته اند تا که حـق را با صلابت گفته اند
5. سبز رنگ رویش و روییدن است سبز رنگ یـاس را بوییدن است
6. سبز رنگ گنـبد است و بارگاه نی که رنگ غفلت است و یا گناه
7. لشگر این سبز روحانیت است عشقشان با مقتداشان بیعت است
8. سبز رنگ جمله دین انبیاء است رنگ ایمان است و رنگ اولیاء است
9. سبـز یعنی رنگ نور انبـیاء سبـز یعنی مشق عشق اولیـاء
10. سبز در زنجیـر دونان شد اسیر سخت در دام فریب افتـاده گیر
11. هر کجا سبـزی بود یادش کنیم تا که از این فتـنه آزادش کنیم
12. سبز رنگ شال هر عیاش نیست رنگ هر ولگرد و هر اوباش نیست
13. سبز رنگ دختران هرزه نیست این دغل بازی و فتنه کار کیست؟
14. سبـز رنگ پیـروان انقـلاب نی که رنگ دختـران بد حجاب
15. اینکه میگویند سبزی رنگ ماست جنبـشی از شـورش اهل ریا ست
16. ای دغل بازان صد رنگ و سیاه عاقبت تا کی تبــاهی و گنـاه
17. سبز را تا کی به زنجیرش کشی از بلنـدی تا که بر زیرش کشی
18. سبز تو از جلبک قورباغه است قصد تو پی کردن یک ناقه است!
19. این کلاغان را به رنگ سبز چه؟ دزد را با کنـتور و با قبض چه؟
20. ای تبه کاران مست و پر فریب تا به کی در رأی مردم شک و ریب؟
21. ای کلاغان فتنه ها را بس کنید دشمنی با قرقی و کرکس کنـید
22. سبز می گوید که ای ارژنگ ها بس کنید این فتنه و نیـرنگ را
23. راه تو ره نیست بل کجراهه است راه باطل آخرش بیـراهه است
24. چون خودت دانی که راهت سبز نیست رهبری اهل فتنه بهـر چیست ؟!
25. سبز رنگ روشن و آرامی است پرچـم جمهـوری اسلامـی است
26. سبز ،رنگ نور پاک فاطمه(س) است با دعایش فتنه ها را خاتمه است
27. سبز رنگ جنگل است و بیشه است نی که رنگ هر تبر یا تیشه است
28. آن که نظم جامعه کرده تباه روی او از تیرگی باشد سیاه
29. مدتی دریای ما طوفانی است عده ای از ناکسان زندانی است
30. موج دریا چون که روزی وا نشست آن حباب و آن خس و خاشاک هست ؟
31. ای سیه رویان ،همه فرصت طلب ای تبه کارانِ زشت و رنگ شب
32. هر کسی شال نفاقی بسته است کی ز دام و بند شیطان رسته است !
33. سبز کی رنگ دروغ است و ریا سبز کی رنگ فریب است و جفا
34. راه ما باشد ره پیر خمین (ره) هم که این راه حسن هست و حسین (ع)
35. سبز گفتا کی تو دانی من کیم هر چه ام رنگ دغـل بازی نیم
36. هم بگفتا رنگ مزدوری نیم رنـگ خفـاشان شب کوری نیم
37. آنکه باطل می رود او سبز نیست پای در گل می رود سر سبز نیست
38. رهبر از دست شما ناراضی است چون همی گوید که این جو سازی است
39. هم کسی که حجت از سوی خداست قلـب او رنجـور از کار شماست
40. این جماعت کارشان یکرنگ نیست قصدشان جز فتنه و نیرنگ نیست
41. روز قدس این افتخار ملت است دوستی با دشمنان از ذلت است
42. سیزده آبان که فخر میهن است روز پیـروزی ما بر دشمـن است
43. سبز آنها سبز آمریکایی است کارشان جنجالی و غوغایی است
44. سبز رنگ مردی و مردانگی است نی که رنگ مستی و دیوانگی است
45. سبز رنگ مردمان ساده است مردم بی حیله و افتاده است
46. رنگ تو رو بر سیاهی می زند کارت آخـر بر تبــاهی می زنـد
47. آنکه دائم بی دلیل و با سؤال رنج ملـت را برد زیر سؤال
48. گر بگویی این دغل ها کار کیست نمره ات را می دهم یک بیست بیست
الرقیب!
و در کنار این عکس تصویری از یک صهیونیست با تی شرتی که رویش نوشته یک تیر و دو نشان با تصویری از یک زن باردار محجبه.
a
بکشید ما را؛ ملت ما بیدارتر می شود
این
رجل فاجری که خون عزیز ما را به زمین ریخت، تایید کرد دین خدا را. یعنی
خدا دین خودش را به او تایید کرد. با ریختن خون عزیز ما، تایید شد انقلاب
ما. این انقلاب باید زنده بماند، این نهضت باید زنده بماند، و زنده ماندنش
به این خونریزی هاست .بریزید خونها را؛ زندگی ما دوام پیدا می کند. بکشید
ما را؛ ملت ما بیدارتر می شود. ما از مرگ نمی ترسیم؛ و شما هم از مرگ ما
صرفه ندارید. دلیل عجز شماست که در سیاهی شب، متفکران ما را می کشید. برای
اینکه منطق ندارید. اگر منطق داشتید که صحبت می کردید؛ مباحثه می کردید.
لکن منطق ندارید، منطق شما ترور است! منطق اسلام ترور را باطل می داند.
اسلام منطق دارد؛ لکن با ترور شخصیتهای بزرگ ما، شخصهای بزرگ ما، اسلام ما
تایید می شود.
هرچه ستمکاری بیشتر باشد، دین عدل بیشتر تایید می شود.
ظالم با اعمال ظالمانه خودش دین عدل را تایید می کند؛ و لایزال اینطور
بوده است. فرعون با فرعونیت و طغیانش دین موسی را تایید می کند، و ابوسفیان
با طغیان، دین رسول اکرم را تایید می کند؛ و محمدرضا با طغیان و عصیان و
جور و ستم، دین اسلام را تایید می کند. خدا همان طوری که از قشر متفکرین
روحانی تایید می شود ...، خدای تبارک و تعالی می فرماید که از قشرهای فاسد
هم، از رجل فاجر هم، دین اسلام و دین خدا تایید می شود؛ و آن به همین
معناست که گفتم. نه تایید می کند؛ تایید "می شود": لایزال یوید هذا الدین
بالرجل الفاجر.
نهضت ما زنده شد. تمام اقشار ایران، باز زندگی از سر
گرفت. اگر یک سستی، ضعفی پیدا کرده بود، زنده شد. اگر نبود شهادت این مرد
بزرگ، و اگر مرده بود این مرد بزرگ در بستر خودش، این تایید نمی شد؛ این
موج بر نمی خاست. الان موجی در همه دنیا، همه دنیا، همه دنیایی که به اسلام
علاقه دارند، این موج بلند شد. سایر کشورها هم.
برادران!
مردن تهلکه نیست؛ مردن حیات است. آن عالم، حیات است؛
این عالم مرده است. از مردن نترسید، و نمی ترسیم. آنها باید بترسند که مردن
را از بین رفتن می دانند؛ هلاک و فنا می دانند. چرا مسلمین از موت بترسند؟
چرا علما از موت بترسند؟ این مکتب باقی است؛ مکتب اسلام باقی است؛ این
نهضت باقی است، تا این ریشه های گندیده هم زیر خاک بروند؛ تا این ریشه های
گندیده هم قطع بشوند؛ تا این توطئه های ضعیف هم خنثی بشوند.
خداوند شما را تایید کند. خداوند برادرهای ما را،
خواهرهای ما را تایید کند؛ که همه برای اسلام مفید هستید و همه نهضت را به
پیش بردید. الان هم همه با هم به پیش!
باز هم ترور دیگری در جامعه ی علمی اتفاق افتاد: مهندس شهید مصطفی احمدی روشن
"رشد
شتابندهی علمی و فتح قلههای دانش که با همت و عزم جوانان مؤمن و غیور و
توانائی چون مصطفای شهید رونق یافته، امروز قائم به هیچ فردی نیست، این یک جنبش تاریخی و برخاسته از یک عزم خللناپذیر ملی است. ما
به کوری چشم سران اردوگاه استکبار و نظام سلطه، این راه را با قوت و
ارادهی راسخ دنبال خواهیم کرد و پیشرفت رشکآور ملت بزرگ خود را به رخ
دشمنان عنود و حسود خواهیم کشید، و البته از مجازات مرتکبان این جنایت و عاملان پشت صحنهی آن هم هرگز چشمپوشی نخواهیم کرد." (پیام امام خامنه ای)
یاعلی
http://www.nazijoooon.blogfa.com/